نفس مامان و بابا

سونوسه بعدی

سلام زندگی من  ببخسید مامان باز تبلی کرد و به وقتش نیومد برا اپ کردن وبلاگت شرمنده نفسم اخه مامانی درگیر خرید برا گل پسرمونه برا همین وقت نمیکنه . خوب روزی که رفتیم سونو سه بعدی ماه میشد بعد کلی انتظار نوبتمون شد رفتیم تو اتاق یه  اقای دکتر خیلی مهربون و باحوصله  نشت و شروع به سونو کرد خیلی عالی همه چی رو توضیح میداد خیلی هم باهامون شوخی میکرد و گفت که گل پسرتون همه چیش عالیه  بعدم عکس روی ماهتو بهمون نشون داد وای که مامان قربونت بشه دستت رو صورتت بود اقای دکتر یه ضربه اروم به شکمم زد تا بتونیم روی ماهتو ببینم که دیدیم وای که چه لحظه خوبی بود با بابایی همش قربون صدقت میرفتیم پاهاتو هی تکون میدادی عمرم و دل مامانی ...
3 شهريور 1393
1